داستانک؛ ✍️عشق به مادر

🌸زهره آشفته حال و دل نگران بود. مثل پروانه ای بی قرار دور شمع وجود مادر می چرخید و با تمام وجود مراقب او بود. زیر لب گل واژه های صلوات را به صورت مادر می پاشید. هیچ گاه مادر را اینچین پریشان حال و ناخوش ندیده بود. هرگاه نگاهش به رنگِ پریده مادر، گودی زیر چشمانِ او و ناتوانی در باز نگه داشتنشان می افتاد، قلبش می سوخت و حرارتی از عشق مادر تمام اندامش را می پوشاند. (1)

🌺دیروز صبح که از خواب بیدار شده بود، نگاهش به تابلوی روی دیوارِ سمت چپ افتاد، روی آن با خط خوش نام زیبای امام نقش بسته بود. دل زهره با دیدن نام مولایش لرزید و اشک چشمانش جاری شد. همان لحظه دل خود را به حضرت داد و با زبانِ حال، توسلی شیرین به دامان پرنور امام زد. نگاه حضرت را با تمام وجود، حس کرد و با انرژی و امید بیشتری به یاری مادر شتافت.

🍀مادر همزمان با این توسل، روز به روز حالش بهتر و دل زهره شادتر می شد. زهره همه این نشاط و آرامش را از نگاه و دعای حضرت می دانست و در دل از حضرت قدردانی و تشکر می کرد.

🍀🌸🍀🌸🌸🍀🌸🍀

🔹(1) قال رسول الله صلى الله عليه و آله: البَناتُ هُنَّ المُشفِقاتُ المُجَهِّزاتُ المُبارَكاتُ،...
🌼 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دختران ، دلسوز و مددكار و با بركت اند...

📚كنز العمّال، ج۱۶،ص۴۵۴،ح۴۵۳۹۹

#ارتباط_با_والدین
#داستانک
#به_قلم_افراگل

🆔 @tanha_rahe_narafte
دیدگاه ها (۱)

نامه خاص

🌼زیباترین ماه خدا

✨ کوچک شمردن خدمت به والدین

✨گوش به دعای مادر

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت اول : وقتی گفته می‌شود نظر ...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط